دارد که چون تو پادشهی بندهات شوم
قربان اختلاط فریبندهات شوم
بیعانهٔ هزار غلام است خندهات
سد بار بندهٔ لب پر خندهات شوم
سد کس به یک نگه فکنی در کمان لطف
شیدایی نگاه پراکندهات شوم
پروانه سوزد از پی سد گام پرتوت
سرگرم شمع عارض تابندهات شوم
خوش اختریست اینکه بر آمد به طالعت
وحشی غلام اختر تابندهات شوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و ارادت خود به معشوق پرداخته است. او از علاقهاش میگوید که تا چه حد میخواهد در خدمت معشوق باشد و خود را فدای او کند. شاعر به زیباییهای چهره و نگاه معشوق اشاره میکند و از تأثیر عمیق آن بر خود سخن میگوید. در نهایت، شاعر خود را به عنوان غلام و پیرو معشوق معرفی میکند، بهگونهای که وجودش وابسته به وجود و وجود معشوق است.
هوش مصنوعی: میگوید اگر تو پادشاهی، من هم بندهات میشوم و حاضر هستم به خاطر جذابیتهای تو فدای این موضوع شوم.
هوش مصنوعی: اگر تو بخندی، گویی هزار غلام در دربار دارم. هر بار که لبخندت را میبینم، شگفتزده و بندهی لبخند پرشور تو میشوم.
هوش مصنوعی: اگر یک بار نگاهی به من بیندازی، تمام موانع و مشکلات را از بین میبرم و به خاطر زیبایی نگاهت، جانم را رهایی میبخشم.
هوش مصنوعی: پروانه از عشق و زیبایی تو میسوزد و بیتابی میکند، و میخواهد مانند شمعی که در مقابل چهرهی تابناک تو قرار دارد، از نور و گرمای وجودت بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: خوشحالم که سرنوشتم به گونهای رقم خورده که میتوانم در کنار تو، ای صاحب ستارهای درخشان، باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.