سد حشر جان ز پی یکه سواری رسید
خنجر پرخون به دست شیر شکاری رسید
بیهده ابرش نتاخت اینطرف آن ترک مست
تیغ به دست اینچنین از پی کاری رسید
رخشدوانی ز پیش، اشکفشانی ز پی
تند سواری گذشت ، غاشیهداری رسید
داغ جنون تازه گشت این دل پژمرده را
سخت خزانی گذشت، خوب بهاری رسید
وحشی ازین موج خیز رست ولی بعد مرگ
غوطه بسی زد به خون تا به کناری رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، تصویر یک سواری شجاع و سرسخت به نمایش گذاشته شده است که با خنجر خونین خود، به نبرد میپردازد. ابرها و آهنگ طبیعت در حال تغییرند و این سواری همچنان با عزم و اراده پیش میرود. دل شاعر نیز در حال تجربه داغ و اندوه است، ولی به امید بهاری جدید و تغییرات مثبت به جلو حرکت میکند. در انتها، این شخصیت وحشی از تلاطمها و چالشهای زندگی عبور میکند، هرچند که درد و زخمهای زیادی را تحمل کرده است.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، یک سوار تنها با دلیری و شجاعت خود، با چاقوی خونین به میدان آمد و همچون یک شیر شکارچی، به دنبال هدفی خاص بود.
هوش مصنوعی: ابر بیفایده و بیهدف به این سو و آن سو میرود، در حالی که آن جوان مست با تیغ در دست، به دنبال هدفی خاص است.
هوش مصنوعی: گورخر به سرعت از جلو میگذرد و در پی آن، کسی که میتازد، اشک میریزد. در این فضا، یک دیوانه یا مجنون به کنار میرسد.
هوش مصنوعی: این دل پژمرده که در غم و اندوه غرق شده است، حالا داغ عشق و جنون را دوباره احساس میکند. دوران سخت و سردی را پشت سر گذاشته و اکنون فصل بهار با زیبایی و طراوتش آمده است.
هوش مصنوعی: وحشی از این موج خروشان نجات پیدا کرد، اما بعد از مرگ، بارها به خون غوطهور شد تا اینکه به ساحل رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.