مهرم ز حرمان شد فزون شوقی ز حسرت کم نشد
هر چند حسرت بیش شد شوق و محبت کم نشد
تخم امید ما از و نارسته ماند از بینمی
اما به کشت دیگران باران رحمت کم نشد
خوش بخت تو ای مدعی کاینجا که من خوارم چنین
با یک جهان بیحرمتی هیچت ز حرمت کم نشد
عمری زدم لاف سگی اما چه حاصل چون مرا
با اینهمه حق وفا خواری و ذلت کم نشد
وحشی از و بر خاطرم پیوسته بود این گرد غم
ز آیینهٔ من هیچگه گرد کدورت کم نشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر، به احساسات عمیق خود از حسرت و شوق میپردازد. او بیان میکند که هرچند حسرت او روزبهروز بیشتر میشود، اما شوق و محبت او کاهش نیافته است. او احساس میکند که امیدش از بین رفته، اما همچنان رحمت و برکت برای دیگران ادامه دارد. در عین حال، به حسرت وضع خویش اشاره میکند و میگوید که با وجود ذلت و بیاحترامی که تجربه کرده، هیچ ارزش و حرمتش کم نشده است. در نهایت، او به غم همیشگیاش اشاره میکند که به شکل دایمی بر دل او نشسته و از درونش کدورت و اندوه کاسته نمیشود.
هوش مصنوعی: عشق و محبت من از درد و جدایی بیشتر شده، اما شوق و آرزوهایم هرگز کمتر نشدهاند. هر چه قدر که عذاب و حسرت را بیشتر احساس کنم، باز هم عشق و علاقهام به تو کاهش نمییابد.
هوش مصنوعی: امید ما هنوز جوانه نزده است، اما بیمهر و رحمتی که برای ما وجود ندارد، برای دیگران تاثیری نداشته و باران نعمت کمتر نشده است.
هوش مصنوعی: خوشا به حال تو ای مدعی که در اینجا من را خوار و حقیر میبینند، اما با این حال، هیچ بیاحترامی که به من میشود، از شان و احترام تو نمیکاهد.
هوش مصنوعی: مدتها از خودم بزرگمنشی نشان دادم و از شجاعت حرف زدم، اما نتیجهای نداشت. با وجود تمام سختیها و ذلتهایی که کشیدم، چیزی از حقیقت و وفای به عهد کم نشد.
هوش مصنوعی: غمی که در دل دارم همیشه با من است و هیچوقت از تصویر ذهنی من پاک نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.