گنجور

 
وحشی بافقی

هر چند ناز کردی ، نیازم زیاده شد

دردم فزود و سوز و گدازم زیاده شد

هر چند بیش کشت به ناز و کرشمه‌ام

رغبت به آن کرشمه و نازم زیاده شد

باز آمدی و شعلهٔ شوقم به جان زدی

کم گشته بود سوز تو بازم زیاده شد

درد تو کم نشد ز سفر بلکه سد الم

از رنج راه دور و درازم زیاده شد

وحشی به فکر چشم غزالی به هر غزل

انگیز طبع سحر طرازم زیاده شد

 
 
 
شمارهٔ ۱۲۹ به خوانش محمدرضا خوشدل
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم