کی دیدمش که قصد دل زار من نکرد
ننشست با رقیبی و آزار من نکرد
یک شمه کار در فن ناز و کرشمه نیست
کز یک نگاه چشم تو در کار من نکرد
گفتم مرنج و گوش کن از من حکایتی
رنجش نمود و گوش به گفتار من نکرد
خندان نشست و شمع شبستان غیر شد
رحمی به گریههای شب تار من نکرد
وحشی نماند هیچ سیاست که هجر یار
با جان خسته و دل افکار من نکرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از جدایی میپردازد. او میگوید که معشوق هیچگاه به دل زار او رحم نکرد و با رقیبش ننشسته است. وی از قدرت نگاه معشوقش میگوید که در زندگیاش تأثیر زیادی گذاشته و او را آزار داده است. شاعر از معشوق درخواست میکند که به حرفهایش گوش دهد، اما معشوق با بیتفاوتی واکنش نشان میدهد. در نهایت، شاعر ابراز میکند که هیچ سیاستی نمیتواند او را از دل خسته و افکار غمانگیزش دور کند و هجران معشوق بر او تأثیر عمیقی گذاشته است.
هوش مصنوعی: هرگز ندیدم که او به فکر دل شکسته من باشد، و هیچگاه با کسی نشسته و به من آسیب نزده است.
هوش مصنوعی: در کار ناز و کرشمه، نیازی به مهارت خاصی نیست؛ چرا که تنها با یک نگاه از چشمان تو، تمام کارهای من تحت تاثیر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: به او گفتم ناراحت نشو و به حرفهایم گوش کن، اما او ناراحت شد و به صحبتهای من توجهی نکرد.
هوش مصنوعی: او با لبخند در کنار شمعی نشسته است و برای دردها و اشکهای من در تاریکی شب هیچ گونه ترحمی ندارد.
هوش مصنوعی: هیچ ترفند و تدبیری باقی نماند که جدایی از محبوب با جان خسته و دل پریشان من نتواند آن را از بین ببرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.