شمارهٔ ۲۴
دوشینه سخن از خم آن زلف دوتا رفت
دل بسته او گشت و روان از بر ما رفت
گویند جدایی نبود سخت ولیکن
بر ما ز فراق تو چه گویم که چهها رفت
طوفان تنوری که از او مانده اثرها
آن خون دلی بود که از دیده ما رفت
از آمدن و رفتن دلبر عجبی نیست
از راه وفا آمد و از راه جفا رفت
بودش لب لعل تو تمناگه رفتن
چونان که سکندر ز پی آب بقا رفت
تا لب بنهد بر لب بلقیس سلیمان
هدهد چو صبا بیخبر از او به سبا رفت
زاهد سوی میخانه شو و صومعه بگذار
تا خلق نگویند که از روی ریا رفت
می خوردن ما روز ازل خود بنوشتند
هان بر قلم صنع مپندار خطا رفت
مجنون صفت ار شد به سر کوی خرابات
وحدت به گمانم که هم از راه دعا رفت
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...