گنجور

 
واعظ قزوینی

شماره ۱: آید به سخن چو یار در محفل ما - روی سخنش نیست نگر با دل ما

شماره ۲: جان سوخت، چو آمد سخن لعل تو بر لب - دل رفت، چو دیدیم رخ ماه تو درشب

شماره ۳: منفعل نرگس از نگاهت شد - گل خجل پیش روی ماهت شد

شماره ۴: برو کمان ما را هر دیده نیست قابل - ابروی یار را من، دیده بدیده دل

شماره ۵: شد وقت کوچ کوچ، بنال ای دل حزین - شد عمر پوچ، پوچ بکش آه بعد از این