ناصح از پند تو بیزارم، چه می گویی مرا
می کند حرف تو آزارم، چه می گویی مرا
گفتی از دست محبت می شود حالت خراب
من خراب از دست این کارم، چه می گویی مرا
می کنی عیبم که پیشت سبحه و سجاده نیست
از پی ناقوس و زنارم، چه می گویی مرا
چند گویی هر نفس بر گرد خال او مگرد
تا بود آن نقطه، پرگارم، چه می گویی مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده به ناصح (پنددهنده) میگوید که از نصایح او دلزده شده و از حرفهایش رنج میبرد. او به انتقاد ناصح نسبت به عشق و محبت پاسخ میدهد و میگوید که او دچار حالت خراب است و این را حاصل عشق میداند. همچنین به این نکته اشاره میکند که ناصح او را به عدم توجه به اصول دینی متهم میکند در حالی که او به دنبال عشق است. در انتها، گوینده تاکید دارد که هرچقدر هم که ناصح نصیحت کند، او نمیتواند از عشق و دلبستگی خود دست بردارد.
هوش مصنوعی: من از نصیحتهای تو خستهام، صحبتهایت برایم آزاردهنده است، چه چیزی میگویی؟
هوش مصنوعی: گفتی که محبت باعث بدحالی و آشفتگی من شده است. من هم به خاطر این کار به هم ریختهام، حالا نظر تو چیست؟
هوش مصنوعی: تو به عیبهای من اشاره میکنی که چرا در مقابلت سجاده و تسبیح ندارم، در حالی که من به سمت چیزهایی غیر از اینها میروم. نظر تو دربارهام چیست؟
هوش مصنوعی: چرا هر لحظه دربارهٔ زیبایی او صحبت میکنی؟ وقتی او مرکز توجه من است، حرفی برای گفتن دربارهٔ خودم نمیزنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.