گنجور

 
طغرای مشهدی

ز بهار برگ الوان، ز کفت حنای رنگین

ز چمن گل و شقایق، ز تو دست و پای رنگین

در و بام چون نگردد به صفای باغ و بستان؟

که فضای خانه دارد ز رخت هوای رنگین

به لباس ارغوانی، چو رود به سوی گلشن

نکند گل از خجالت، هوس قبای رنگین