گنجور

 
طغرای مشهدی

تردامنی به کف داد، سرخانه حبابم

هرجا که می نهم پا، تا نصف تن در آبم

از بس که تنگ ظرفی، گل کرد در وجودم

ساقی به مستی افکند، از وعده شرابم

در مهد هستی ام دل چون تن دهد به آرام؟

زاییده مادر دهر، بر خشت اضطرابم

مشکل بود تکلم، آشفته خاطران را

حرفی چو پرسم از گل، بلبل دهد جوابم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode