در محیط گریه ام هرگز نگردد آب خشک
کی شود چشم ترم چون دیده گرداب خشک
ریخت از بس آبرو در پیش گلبرگ لبت
شد گل شاداب ساغر، چون گل مهتاب خشک
مشت خونی داشتم وز دوری آن گلعذار
رفته رفته شد تنم چون دانه عناب خشک
بس که حیران شد ز بی آرامی چشم ترم
گشت در عین روانی، چشمه سیماب خشک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.