گنجور

 
طغرای مشهدی

دارم از سرچشمه، رو در دشت حیرانی چو آب

گاه شهری می شوم، گاهی بیابانی چو آب

قمریان همدوش سرو و بلبلان دمساز گل

من ندیدم زین گلستان غیر حیرانی چو آب

در تکبر همچو خاکی، در سبکروحی چو باد

آتشی در قتل ما، در پاکدامانی چو آب

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode