ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۹
گر در طلب گوهر کانی کانی
ور زنده به بوی وصل جانی جانی
القصه حدیث مطلق از من بشنو
هر چیز که در جستن آنی آنی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۰
میدانِ فراخ و مردِ میدانی نِی
مردانِ جهان چنانکه میدانی نِی
در ظاهرشان به اولیا میمانند
در باطنشان، بویِ مسلمانی نِی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۱
دردی داریم و سینهٔ بریانی
عشقی داریم و دیدهٔ گریانی
عشقی و چه عشق؟ عشقِ عالَمسوزی
دردی و چه درد؟ دردِ بیدرمانی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۲
گر طاعت خود نقش کنم بر نانی
وآن نان بنهم پیش سگی بر خوانی
وآن سگ سالی گرسنه در زندانی
از ننگ بر آن نان ننهد دندانی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۳
نزدیکان را بیش بود حیرانی
کایشان دانند سیاست سلطانی
ما را به سر چاه بری دست زنی
لاحول کنی و دست بر دل رانی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۴
نزدیکان را بیش بود حیرانی
کایشان دانند سیاست سلطانی
ما را چه که وصف دستگاه تو کنیم
ماییم قرین حیرت و نادانی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۵
ای آنکه دوایِ دردمندان دانی
رازِ دلِ زارِ مستمندان دانی
حالِ دلِ خویش را چه گویم با تو؟
ناگفته، تو، خود، هزار چندان دانی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۶
آنی تو که حالِ دلِ نالان دانی
احوالِ دلِ شکستهبالان دانی
گر خوانمت از سینهٔ سوزان شنوی
ور دم نزنم زبانِ لالان دانی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۷
گفتی که به وقت مجلس افروختنی
آیا که چه نکتهاست بردوختنی
ای بیخبر از سوخته و سوختنی
عشق آمدنی بود نه آموختنی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۸
ما را به سر چاه بری دست زنی
لاحول کنی و شست بر شست زنی
بر ما به ستم همیشه دستی داری
گویی عسسی و شامگه مست زنی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۹
تا چند سخن تراشی و رنده زنی؟
تا کی به هدف تیرِ پراکنده زنی؟
گر یک ورق از علمِ خموشی خوانی
بسیار بدین گفت و شنو خندهزنی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۹۰
ای واحِدِ بیمِثال، مَعْبودِ غَنْی
و ای رازِقِ پادشاه و درویش و غَنْی
یا قرضِ من از خزانهٔ غیب رسان
یا از کَرَمِ خودت، مرا ساز غَنْی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۹۱
خواهی چو خلیل، کعبه، بنیاد کُنی
و آن را به نماز و طاعت، آباد کُنی
روزی، دو هزار بنده آزاد کُنی
بِه زان نَبُوَد که خاطری، شاد کُنی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۹۲
گر زانکه هزار بنده آزاد کنی
به زان نبود که خاطری شاد کنی
گر بنده کنی ز لطف، آزادی را
بهتر که هزار بنده آزاد کنی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۹۳
ای آنکه سِپِهْر را پُر از اَبْر کُنی
وز لُطْف، نظر بهسویِ هر گَبْر کُنی
کردند تمامِ خانههایِ تو، خراب
ای خانهخراب، تا به کِی صَبْر کنی؟

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۹۴
ای خوانده تو را خدا وَلْی، اَدْرِکْنی
بر تو ز نبی، نَصِّ جَلْی، اَدْرِکْنی
دستم، تهی و لطفِ تو، بیپایان است
یا حضرتِ مرتضی علی، اَدْرِکْنی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۹۵
یاقوت ز دیده ریختم تا چه کُنی
در پایِ غمِ تو بیختم تا چه کُنی
از هرکه به تو گُریختم، سود نکرد
از تو به تو درگریختم تا چه کُنی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۹۶
دنیایِ دَنیِّ پُرهَوَس را چه کُنی؟
آلودهٔ هر ناکس و کس را چه کُنی؟
آن یار، طلب کُن که تو را باشد و بَس
معشوقهٔ صد هزار کس را چه کُنی؟

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۹۷
تا ترک علایق و عوایق نکنی
یک سجدهٔ شایستهٔ لایق نکنی
حقا که ز دام لات و عزی نرهی
تا ترک خود و جمله خلایق نکنی

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۹۸
یا رب در خلق تکیهگاهم نکنی
محتاج گدا و پادشاهم نکنی
موی سیهم سفید کردی به کرم
با موی سفید روسیاهم نکنی
