گنجور

 
صوفی محمد هروی

من باده بی خمار خواهم

یعنی لب آن نگار خواهم

در جواب او

انجیر تر و انار خواهم

شفتالوی آبدار خواهم

از طاس هریسه من برآرم

در وقت سحر دمار خواهم

کارم به عدد نمی شود راست

من دعوت بی شمار خواهم

محبوب من است نان، از آنش

اندر بغل و کنار خواهم

من دیگ حلاوه عسل را

در روز و شبان به بار خواهم

سنبوسه بود مرا دلارام

لب بر لب آن نگار خواهم

نوشند دو بار خلق، ماکول

من صوفیم و سه بار خواهم