گنجور

عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و ششم

 

آزادی و عشق چون نمی‌آید راست

بنده شدم ونهادم ازیک سو خواست

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و ششم

 

تشریف دست سلطان چوگان بود ولیکن

بی‌گوی، درون میدان، چوگان چه کاردارد؟

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و ششم

 

نی غلط گفتم که اینجاعاشق و معشوق اوست

گرچه ما از عشق او اندر جهان افسانه‌ایم

ما که‌ایم؟ ازما چه آید؟ تا نپنداری که ما

روی او را آینه،یا زلف او را شانه‌‌ایم

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و هفتم

 

زان قبل بود شاهد و مشهود

که بنزدیک خویش هیچ نبود

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و هفتم

 

خلق را روی کی نماید او؟

در کدام آینه در آید او؟

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و هشتم

 

این چه رنگ است بدین زیبائی؟

چه لباس است بدین یکتائی؟

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و هشتم

 

من کل معنیلطیف احتسیقدحاً

و کل ناطقة فیالکون تطربنی

مرا چو دل بخرابات می‌برد هر دم

بگرد اهل مناجات و زهد کیگردم؟

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و هشتم

 

حریفی می‌کنم با هفت دریا

اگرچه زور یک شبنم ندارم

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و هشتم

 

الحمدلله علیاننی

کضفدع ساکنة فیالیم

ان هیفاهت ملأت فاها

اوسکتت مائت من الغم

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و هشتم

 

آنجا که بحر نامتناهی است موج زن

شاید که شبنمی بکند قصد آشنا

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و هشتم

 

اندر این بحر بی‌کرانه چو غوک

دست و پائی بزن چه دانی؟ بوک

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و هشتم

 

کی بود ما ز ما جدا مانده؟

من و تو رفته و خدا مانده

عراقی
 
 
۱
۳
۴
۵
sunny dark_mode