گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم

 

فرخ آن ترکی که استیزه نهد

اسب او از خندق آتش جهد

گرم گرداند فرس را آنچنان

که کند آهنگ هفتم آسمان

چشم را از غیر و غیرت دوخته

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

اوحدی شصت سال سختی دید

تا شبی روی نیکبختی دید

سالها چئون فلک بسر گشتم

تا فلک واردیده ور گشتم

از برون در میان بازارم

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

تو چه دانی قدر آب دیدگان

عاشق نانی تو چون نادیدگان

گر تو این انبان ز نان خالی کنی

پر ز گوهرهای اجلالی کنی

تا تو تاریک و ملول و تیره ای

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

علم رسمی سربسر قیل است و قال

نه از آن کیفیتی حاصل نه حال

طبع را افسردگی بخشد مدام

مولوی باور ندارد این کلام

علم نبود غیر علم عاشقی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

عادت ما نیست رنجیدن ز کس

ور بیازارد، نگوئیمش بکس

ور برآرد دود از بنیاد ما

آه آتش بار ناید یاد ما

ورنه ما شوریدگان در یک سجود

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

اندکی جنبش بکن همچون جنین

تا ببخشندت حواس نوربین

دوست دارد یار این آشفتگی

کوشش بیهوده به از خفتگی

اندر این ره میتراش و میخراش

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

بقیاسات عقل یونانی

نرسد کس به ذوق ایمانی

عقل خود کیست تا بمنطق رای

ره برد با جناب پاک خدای

گر بمنطق کس ولی بودی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

زین جهان تا آن جهان بسیار نیست

در میانه جز دمی دیوار نیست

هر کبوتر می‌پرد از جانبی

ما کبوتر جانب بی‌جانبی

ما نه مرغان هوا نه خانگی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول

 

خواهی طیران به طور سینا

نزدیک مشو به پورسینا

دل در سخن محمدی بند

ای پور علی ز بوعلی چند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول

 

در رهی میرفت شبلی بیقرار

دید کناسی شده مشغول کار

سوی دیگر چون نظر افکند باز

یک مؤذن دید در بانگ نماز

گفت نیست این کار خالی از خلل

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم

 

مضی فی غفله عمری کذلک یذهب الباقی

ادرکاسا و ناولها الا یا ایها الساقی

شراب عشق میسازد ترا از سر کار آگه

نه تدقیقات مشائی نه تحقیقات اشراقی

الا یا ریح ان تمر باهل الحی فی حزوی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

ای مرکز دایره ی امکان

وی زبده ی عالم کون و مکان

تو شاه جواهر ناسوتی

خورشید مظاهر لاهوتی

تا کی ز علایق جسمانی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم

 

از کتان و سمور بیزارم

باز میل قلندری دارم

تکیه بر خوابگاه نقش بس است

بر تنم نقش بوریا هوس است

دلم از قیل و قال گشته ملول

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم

 

زین سخنهای چو در شاهوار

اندکی گر گویمت معذور دار

کز درونم صد حریف خوش نفس

دست بر لب می زند یعنی که بس

اندک اندک خوی کن با نور روز

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم

 

ترا این پند بس در هر دو عالم

که برناید زجانت بی خدا دم

زحق باید که چندان یادآری

که گم گردی گر زیادش در گذاری

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش چهارم - قسمت اول

 

از بس که رفو زدیم و شد چاک

این سینه همه بدوختن رفت

ندانم آن گل خودروچه رنگ و بو دارد

که مرغ هر چمنی گفتگوی او دارد

یاربکام مانشد زین چه گنه رقیب را

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش چهارم - قسمت دوم

 

جوانی گفت پیری را چه تدبیر

که یار از من گریزد چون شوم پیر

جوابش داد پیر نغز گفتار

که در پیری تو هم بگریزی از یار

بر آن سر کاسمان سیماب ریزد

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش چهارم - قسمت دوم

 

صبغه الله هست رنگ خم هو

پیسها یک رنگ گردد اندر او

چون در آن خم افتد و گوییش قم

از طرب گوید منم خم لاتلم

این منم خم خود انا الحق گفتن است

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش چهارم - قسمت دوم

 

سنگ باشد سخت روی و چشم شوخ

می نترسد از جهانی پرکلوخ

کاین کلوخ از خشت زن یک لخت شد

سنگ از صنع الهی سخت شد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش اول - قسمت اول

 

کسی باشد به گیتی مرد این کار

که از گیتی همینش کار باشد

در هر چه میکنم نظر از چشم عبرتی

دروی مشرح است زتوحید صد دلیل

بگذ رتو از دلیل و بمدلول راه بر

[...]

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۸
sunny dark_mode