گنجور

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۹

 

گرچه دل و سینه‌ کان گوهر دارم

رخساره زرنج هر دو چون زر دارم

کان بستهٔ زلف ماه دلبر دارم

وین خستهٔ تیر شاه سنجر دارم

۲ بیت
امیر معزی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر

 

معشوق بلاجوی ستمگر دارم

وز آب دو دیده آستین تر دارم

جانم برد این هوس که در سردارم

من عاقبت کار خود از بر دارم

۲ بیت
عین‌القضات همدانی
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۲

 

آخر ز تو چون روی به خون تر دارم

در عشق ز هیچ روی باور دارم

بردار ز روی پرده ورنه پس از این

من پرده ز روی راز دل بردارم

۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۳

 

از غم صدف دو دیده پر در دارم

وز حادثه پوستین به گازر دارم

دردا که تهی دامنم از زر درست

وز دست شکسته آستین پر دارم

۲ بیت
انوری
 

عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۲۳

 

دیرست که سودای تو در سر دارم

وز عشق دلی خون شده در بر دارم

در راه تو یک مذهب و یک شیوه نیم

هر لحظه، به نو، مذهب دیگر دارم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۶۸

 

شمع آمد و گفت: زاتش افسر دارم

هر لحظه به نو سوزش دیگر دارم

تا چند به هر جمع من بی سر و پای

در پای افتم از آنچه در سر دارم

۲ بیت
عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۷

 

چشمی ز خیال تو پر اختر دارم

دستی ز غم هجر تو بر سر دارم

خوش گشت دلم تا که خیال تو در اوست

زانش همه‌ساله تنگ در بر دارم

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۶

 

چون جان و دل از برای دلبر دارم

از دلبر خود چگونه دل بردارم

بی سر و قدی که از من آزاد آمد

مانند چنار دست بر سر دارم

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

روزی که ز روح بند تن بردارم

دانی ز چه باز دیده تر دارم

تا بهر نثار تو ز نو جان یابم

من چشم براه روز محشر دارم

۲ بیت
ابوالحسن فراهانی