گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۳

 

هم در ره معرفت بسی تاخته‌ام

هم در صف عالمان سر انداخته‌ام

چون پرده ز پیش خویش برداشته‌ام

بشناخته‌ام که هیچ نشناخته‌ام

ابوسعید ابوالخیر
 

مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۲۰

 

برخیز و بیا که حجره پرداخته‌ام

وز بهر تو پردهٔ خوش انداخته‌ام

با من به شرابی و کبابی در ساز

کین هر دو ز دیده و ز دل ساخته‌ام

مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۱۱۴

 

برخیز و بیا که حجره پرداخته ام

وز بهر تو پرده ای خوش انداخته ام

با من بشرابی و کبابی در ساز

کاین هر دو ز دیده و ز دل ساخته ام

مهستی گنجوی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۸

 

تا آتش و آب عشق بشناخته‌ام

در آتش دل چو آب بگداخته‌ام

مانند رباب دل بپرداخته‌ام

تا زخمهٔ زخم عشق خوش ساخته‌ام

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴۴

 

زان دم که ترا به عشق بشناخته‌ام

بس نرد نهان که با تو من باخته‌ام

به خرام تو سرمست به خرگاه دلم

کز بهر تو خرگاه بپرداخته‌ام

مولانا
 

همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳

 

دیر است که با غم تو در ساخته‌ام

پنهان ز تو با تو عشق‌ها باخته‌ام

زان با تو نگفته‌ام که هرگز خود را

شایسته خدمت تو نشناخته‌ام

همام تبریزی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان

 

عمریست که با غم تو در ساخته‌ام

پنهان ز تو با تو عشقها باخته‌ام

زآن با تو نگفته‌ام که هرگز خود را

شایستهٔ حضرت تو نشناخته‌ام

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان

 

عمریست که با غم تو در ساخته‌ام

پنهان ز تو با تو عشقها باخته‌ام

جهان ملک خاتون
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۳

 

تا خانهٔ دل خلوت او ساخته ام

غیر از نظر خویش برانداخته ام

چون هرچه نظر می کنم او می بینم

بشناخته ام چنان که بشناخته ام

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۴

 

من در ره عشق جان و دل باخته ام

سر بر سر کوی دوست انداخته ام

خود را به خود و خدای خود را به خدا

بشناخته ام چنان که بشناخته ام

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۵

 

تا مرکب عشق درمیان تاخته ام

سر از سر دوش نفس انداخته ام

تا عارف خلوت دل و معروفم

بشناخته ام چنان که بشناخته ام

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۶

 

شهبازم و شاهباز بشناخته ام

در عالم عاشقی سر انداخته ام

گوئی چو شناختی بگویم با تو

بشناخته ام چنان که بشناخته ام

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۷

 

تا تیغ به عشق از نیام آخته ام

پا و سر و دست عقل انداخته ام

بی زحمت آب و گل من این معنی را

بشناخته ام چنان که بشناخته ام

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۶

 

در عالم عشق منزلی ساخته‌ام

سرمایه و سود جمله درباخته‌ام

من با تو بگویم که چه بشناخته‌ام

بشناخته ام چنان که بشناخته‌ام

شاه نعمت‌الله ولی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۹

 

این بستر خستگی که انداخته‌ام

بروی ز تب هجری تو بگداخته‌ام

ابروی تو لیک در نظر محرابیست

کز سجده آن به فرقتت ساخته‌ام

محتشم کاشانی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

شاها منم آنکه کار خود ساخته‌ام

خود رخش ستم بر سر خود تاخته‌ام

رخ تافته‌ام ز راستی چون فرزین

وز کجبازی دو اسب درباخته‌ام

میلی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

آنم که لوای ناله افراخته‌ام

بر قلب سپاه خویشتن تاخته‌ام

چون طرح قمار عشق انداخته ام

نقشی زده هر دو کون درباخته ام

فصیحی هروی
 
 
sunny dark_mode