گنجور

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵

 

والا عمید دولت و دین ای که بر سپهر

در بندگیِّ خانه ی تو تیر می رود

بی رونق است کارم و در خدمتت بشرح

نزدیک هفته ایست که تقریر می رود

چون می رود ز خدمت تو کار اهل فضل

[...]

امامی هروی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۸

 

باز آن سوار مست به نخچیر می رود

دستم ز کار و کار ز تدبیر می رود

ای کاشکی که بر دل خونین من رسد

آن تیر او که بر دل نخچیر می رود

او اسپ می دواند و ما کشته می شویم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode