گنجور

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

تا ماه مرا بررخ زلف سیه افشان شد

در ظلمت شب خورشید پیدا شد و پنهان شد

تا زلف مسلسل را در جمع پریشان کرد

صد طایفه بر هم خورد صد جمع پریشان شد

آباد نخواهد شد عالم ز کسی کز او

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸

 

ای قبله مه رویان برقع به عذار افکن

بر آئینه خورشید عکس شب تارافکن

خوب است بپوشی رو، از چشم بداندیشان

برقرص قمر گردی از مشک تتار افکن

نی نی که همه نوری تابنده بهر جوری

[...]

حاجب شیرازی