گنجور

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در منقبت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب (ع)

 

ای بررخ رنگینت زآن طره مشکینا

در دامن روح القدس یک گله شیاطینا

افزون رخت ازخورشید کمتر لبت از ذره

وآن ذره ات آبستن از خوشه پروینا

مشنو که دلم یابد بی وصف لبت آرام

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - ممدوح این قصیده معلوم نیست

 

ترکا گه پیمانه است برخیز و به پیمان باش

رخشان مهی و از می با مهر درخشان باش

گه چهره بشو از خواب گه شانه بزن در زلف

هم خادم اهریمن هم محرم یزدان باش

از لعل روان بخشت گه عیسی مریم شو

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - وله

 

از صدر جهان امروز آفاق طرب زابین

و آن طلعت زیبا را در خلعت دیبا بین

هم لطف الهی را در رافت شاهی جوی

هم خلعت والا را بر آن قد و بالا بین

یرلیغ ملک بر خوان تبلیغ رسل بشنو

[...]

جیحون یزدی
 
 
sunny dark_mode