×
کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳
ایدل عدم تملیک در سلک وجود آمد
اسقاط و اضافت را توحید و درود آمد
از آتش روی او کو سوخت دو عالم را
در مجمر دل جانها سوزنده چو عود آمد
چون نیست جز او غیری در حاضر و در غائب
[...]
کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶
او را بدو چشم او در ز دیده همی بینش
تا لذت جان یابی از شیوه شیرینش
در گلشن روی او چون باد صبا هر دم
میبوی و بهم میچین از سنبل و نسرینش
در آینه جانها آنمه رخ خود بیند
[...]