گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳

 

آیینه کجا دیده ست، رخسار چو ماهش را

با سرمه چه آمیزش، مژگان سیاهش را

گاهی نظری از لطف می کرد به سوی من

بخت سیهم رم داد آهوی نگاهش را

ای مور به این اندام، سرخیل سلیمانی

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۴

 

بسته کمر کینم، از قبضه کمان او

در کشتن من تیغش، افتاده به یک پهلو

چون سرو سوی مسجد آمد به نماز، اما

می خورده و چون غنچه آید ز دهانش بو

بیماری چشمش را تعویذ چو بنویسند

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۹

 

ای شعلهٔ حسنت را، جان ها شده پروانه

در حلقهٔ زلفت دل، مجنون و سیه خانه

شب تا به سحر ای شمع از شوق وصال تو

آغوش دلم باز است همچون پر پروانه

هرگاه به ما ساقی از غمزه اشارت کرد

[...]

سلیم تهرانی
 
 
sunny dark_mode