گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۱

 

ای بر فلک از رخ علم نور کشیده

زلف تو قلم در شب دیجور کشیده

حسن از اثر مستی و ناخفتن دوشت

صد سرمه در آن نرگس،مخمور کشیده

خط تو بر آن روی چو خورشید هلالیست

[...]

اوحدی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۷

 

آنی که به جان ناز تو را حور کشیده

خورشید به چشم از رخ تو نور کشیده

گیسوی تو ببریده کمند از دم افعی

مژگان تو نیش از تن زنبور کشیده

آن رخ که خویش می چکد از زلف بناگوش

[...]

نظیری نیشابوری
 
 
sunny dark_mode