×
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹
روزی که مرا چشم به تو خوش پسر افتد
آن روز همه کار دلم زیر سر افتد
عقلم سر خود گیرد و از پای در آید
صبرم بسر کوی تو از دست برافتد
بر خلق زسرگشته هجران خبر افتد
[...]
۷ بیت
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲
گر پرده ز خورشید جمال تو برافتد
گل جامه قبا کرده ز پرده به در افتد
چون چشم چمن چهرهٔ گلرنگ تو بیند
خون از دهن غنچه ز تشویر برافتد
بشکافت تنم غمزهٔ تو گرچه چو مویی است
[...]
۹ بیت
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲
گر پرتو خورشید رخت بر قمر افتد
مه ز بر قدمهای تو چون خاک در افتد
من ذرهٔ تاریکم و تو مهر منور
روشن شوم ار سوی منات یک نظر افتد
چون لاله به خون غرق سر از خاک بر آرم
[...]
۷ بیت
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱
باشد که ز رخسار ترا پرده برافتد
تا بیخبران را سخن عشق در افتد
افتاد سرشک از نظر و خوار شد آری
این است سرانجام کسی کز نظر افتد
برپای تو سر می نهم و اشک بر آن است
[...]
۵ بیت