رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۵۴ - شفایی اصفهانی
از ردّ و قبول دگرانش چه تفاوت
آن بنده که در چشم خریدار درآمد
آن شیخ که از خانه به بازار نمیرفت
مست است به حدی که رهِ خانه نداند
پرستاری ندارم بر سرِبالینِ بیماری
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۷۱ - فارسی خجندی
گفتی ز درد من نگرستی و برحقی
فرق است از فشاندن خون تا گریستن
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۷۵ - فکری خراسانی
بر صفحهٔ هستی چو قلم میگذریم
حرف غم خود کرده رقم میگذریم
زین بحرپرآشوب که بی پایان است
پیوسته چو موج از پی هم میگذریم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۷۶ - فیّاض لاهیجی
حیف است که در گردن حور افکندش کس
دستی که به یاد تو در آغوش توان کرد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۸۰ - فانی دهدار
منظور یقین دو حالت است از اشیا
هر لحظه وجود دگر و حکم بقا
تجدیدوجود ازعدم ذاتی ماست
وان حکم بقا رابطهٔ فعل خدا
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۸۱ - فیضی تربتی
گر جانب مسجد گذرم ور طرف دیر
هر جا که روم میلِ دلم سویِ تو باشد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۸۱ - فیضی تربتی
مجنون به ره عشق ز سر کرده قدم رفت
دارم منِ دیوانه قدم بر قدمِ او
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۳ - محبّ سرهندی
چون آینهام هست همه چیز ولیکن
از هرچه بپرسی همه را هیچ جوابست
عشق را خانهایست بر سرِ دار
نه درش بسته نه کسی را بار
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی
گویند عقابی به در شهری برخاست
پر را ز پی طعمه به پرواز بیاراست
ناگه زکمین گاه یکی سخت کمانی
تیری ز قضا و قدر افکند بدو راست
در آهن و در چوب نگه کرد به صد فکر
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۶ - نوری شوشتری عَلَیه الرَّحمة
عشق تو نهالیست که خواری ثمر اوست
من خاری از آن بادیهام کاین شجرِ اوست
بر مائدهٔ عشق اگر روزه گشایی
هشدار که صد گونه بلا ماحضر اوست
وه کاین شب هجران تو بر ما چه دراز است
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۰۶ - یحیی لاهیجانی
گفتی که بگو مشکل خود تا بگشایم
گفتن نتوانم به کسی مشکلم این است