گنجور

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۲

 

مشّاطه چو آرایش آن زلف علم کرد

آن خم که در آن بود دلم باز به خم کرد

هر تار سر زلف تو ماوای دلی بود

مشّاطه برین سلسله بسیار ستم کرد

قربانی مژگان تو گردم که به یک تاز

[...]

فیاض لاهیجی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۹

 

شاهی که براه طلب از فرق قدم کرد

در رزم حرامی شد و بدرود حرم کرد

تسلیم جفا آمد و تمکین ستم کرد

شنگرف ز خون دل از انگشت قلم کرد

یغمای جندقی
 
 
sunny dark_mode