×
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷۱
ای صدر بکن هر چه توانی ز تغافل
تا روز خود از وعده تو می شمرم من
باشد که ادب گیرم و جایی ننشینم
چون سیلی مطل تو فراوان بخورم من
از شعر و تقاضا دل و مغزم به خلل شد
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷۰
او در دل و چون باد صبا در بدرم من
پرسم خبر از غیر و ز خود بیخبرم من
شکر بر طوطی فکن و گل سوی بلبل
آتش بمن انداز که مرغ دگرم من
خلقی همه نزدیک و تو مپسند که از دور
[...]