گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۷

 

تا ما به سر کوی تو آرام گرفتیم

اندر صف دلسوختگان نام گرفتیم

در آتش تیمار تو تا سوخته گشتیم

در کنج خرابات می خام گرفتیم

از مدرسه و صومعه کردیم کناره

[...]

سنایی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶۴

 

ما ترک رضای دل خودکام گرفتیم

در زاویه نیستی آرام گرفتیم

بدنامی و آوارگی ما چو ز دل بود

ترک دل آواره بدنام گرفتیم

دل زحمت خود برد ز ما و ز بلا رست

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۲۲

 

از صبر عنان دل خود کام گرفتیم

آن طایر وحشی به همین دام گرفتیم

بردانه نا پخته دویدیم چو آدم

ما کار خود از روز ازل خام گرفتیم

هر چند چو دستار شد از گریه بسیار

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۲۳

 

ما چاشنی بوسه ز دشنام گرفتیم

فیض شکر از تلخی بادام گرفتیم

دل صاف نمودیم به نیک و بد ایام

فیض دم صبح از نفس شام گرفتیم

ناکامی جاوید چو در کام جهان بود

[...]

صائب تبریزی