گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۶۱

 

نتوان به فلک شکوه ز بیداد قضا برد

از شیشه ما دهشت این سنگ صدا برد

مرغ قفس این بخت برومند ندارد

باد سحر این دامن گل را به کجا برد

در خدمتش استاده بپا دار مکافات

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۲

 

کی صرفه ز ما خصم سبک سر به دغا برد؟

خود باخت، دغل باز حریفی که ز ما برد

از هر دو جهان باز نیامد خبر از او

دل را کشش عشق ندانم به کجا برد؟

افسرده ز دم سردی ایّام نگردید

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode