×
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۷۱
گر بر دل من رحم کند یارچه باشد؟
ور یاد کند از من غمخوار چه باشد؟
با قامتش از سرو خرامنده چه اید؟
با عارض او سوسن و گلنار چه باشد؟
زلفش بگرفتم بستم گفت: که بگذار
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۲۶ - و له ایضاً
ای آنکه فلک سغبۀ ایّام تو باشد
دوران فلک بر حسب کام تو باشد
این آز شکم خوار که سیری نشناسد
ضامن بکفافش کف مطعام تو باشد
حاشا که کف راد نرا بحر کنم نام
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۴ - ایضا له
صورت به جهان زشت تر از گور نبودی
وان صورت زشتش به مکان تو نکوشد
هرگز به جهان تلخ تر از مرگ نبودی
شیرین شد از آن گه که به حلق تو فروشد
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۱ - ایضا له
این واقعۀ هایل جانسوز ببینید
وین حادثۀ صعب جگر سوز ببینید
بر باز ببینید ستم کردن گنجشگ
بر شیر شغالان شده پیروز ببینید
آن سلطنت و قاعده و حکم که دی بود
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۸۷ - .له ایضا
آن زن که پریر آمد در عقد نکاحت
بر مدحت او بود زبان در دهن تو
از بس که برو مهر تو می دیدم گفتم
کین زن ز برای تو برید کفن تو
امروزش دیدم خط بیزاری در دست
[...]