گنجور

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

ره از همه جا بسته ولی راه تو باز است

عالم همه را بردر تو روی نیاز است

دارم گله از زلف تو بسیار ولیکن

گر، بازنمایم سر این رشته درازاست

ارباب بصیرت همه دانند که محمود

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

گیرم نبود نای سرچنگ سلامت

چنگ ار نبود مرغ شباهنگ سلامت

گر باده ی گلرنگی و طرف چمنی نیست

اشک بصر خویش و دل تنگ سلامت

برآئینه ی خاطر اگر زنگ ملال است

[...]

وفایی شوشتری