گنجور

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱

 

برخیز بتا بیا ز بهر دل ما

حل کن به جمال خویشتن مشکل ما

یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم

زآن پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما

خیام
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۴۴

 

دردا که ز خواب بس دل غافل ما

تا موی سپید شد سیه شد دل ما

دردا و دریغا که به جز درد و دریغ

حاصل نامد ز عمر بیحاصل ما

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۷۵ - الحقیقة

 

از کوی و مکان گذشت آب و گل ما

وز وصف و بیان گذشت حال دل ما

ما را زقبول و [ردّ کس] باکی نیست

چون دلبر ما همره و هم منزل ما

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۷

 

تا بر سر کوی عشق شد منزل ما

فریاد برآمد از نهاد دل ما

در جستن خاک عشق از بس که شدیم

خون شد دل ما و حل نشد مشکل ما

اوحدالدین کرمانی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

ای شیفته عشق تو جان و دل ما

آمیخته شوق تو آب و گل ما

خاک سر کویت همه جا منزل ما

ذوق غم عشقت همه دم حاصل ما

فضولی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱

 

از فیض هوا، سبز نگردد گل ما

با آب روان، حل نشود مشکل ما

خواهیم زباغ، گر گشاد دل خویش

گل پره شود، برای قفل دل ما

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱

 

آید به سخن چو یار در محفل ما

روی سخنش نیست نگر با دل ما

واعظ قزوینی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

اکنون که بود نشاط دل حاصل ما

آراسته ز اسباب طرب محفل ما

داریم بکف ز خاک یاران ساغر

پیمانه کند تا که ز مشت گل ما

مشتاق اصفهانی
 
 
sunny dark_mode