ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۵۴
یا رب ز گناه زشت خود منفعلم
وز قول بد و فعل بد خود خجلم
فیضی به دلم ز عالم قدس رسان
تا محو شود خیال باطل ز دلم
وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۳۲ - در تغزل
بگسست ز صحبت من آن دل گسلم
مالید بزیر پای محنت چو گلم
هر شب گردد خیال او گرد دلم
الحق ز مراعات خیالش خجلم !
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۶
جان خواست ز من دوش بت دلگسلم
گفتم بدهم باز نفرمود دلم
یعنی نرسد به وصل رویش بی جان
واکنون که برم جان که ز رویش خجلم
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان
هر شب گردد خیال او گرد دلم
الحق ز مراعات خیالش خجلم
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان
هر شب گردد خیال او گرد دلم
الحق ز مراعات خیالش خجلم
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۱۹
از بس که جفا کند بت دلگسلم
از کردۀ دوست پیش دشمن خجلم
وین اشک که بر چشم خودش کردم جای
او نیز چو یار رفت در خون دلم
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۸
فرزند گرامی حسن ایجان و دلم
ایحاصل عمر و زبده آب و گلم
با دل رگ سودای تو خواهم پیوست
روزیکه ز جان علاقه تن گسلم
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۸
فرزند اعز محمد ایجان و دلم
مقصود توئی ز هستی آب و گلم
در جان زده ئی چنگ و گر نه ز غمت
بیم است که هر دمش ز تن بر گسلم
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۳۰
ای مهر تو کرده خانه در جان و دلم
بسرشته غم عشق تو در آب و گلم
از بهر نثار تو ندارم چیزی
جز جان و دلی ازین بغایت خجلم
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۷
چون آینه، گر به سادهلوحی مثلم
این بس بود از سادهدلی ماحصلم
کز رقعه ساده عزیزان چمن
چون غنچه ز برگ گل بود پر، بغلم
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵
ای خواجه ی جان وای خداوند دلم
از یاد تو بیشتر ز رویت خجلم
از من بحلی هر چه کنی یا نکنی
ای وای بمن اگر نسازی بحلم