عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۴۹
از عشق فرو گرفتهای پیش و پسم
تا در غم عشق، راه نبود به کسم
تا در همه عمر دیدهام یک نفست
عمری است که سرگشتهٔ آن یک نفسم
عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۵۷
زان بگرفته است لشکری پیش و پسم
تا یک نفسی به خویشتن در نرسم
از پرده برون میفکند هر نفسم
تا من بندانم که کیم یا چه کسم
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان
اذا رایت نیوب اللیث بارزه
فلا تظنن ان اللیث مبتسم
هم بگذرد این عنا و رنج و هوسم
روزی به مکافات تو آخر برسم
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۳۶ - داستان پری و زاهد و زن
رفتم که مباد تو بی تو خوش یک نفسم
وز گردش روزگار این داغ بسم
گر مرگ نخیزد و نباید ز پسم
آخر روزی به خدمتت باز رسم
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۲۸
بگذر زمکان و کون عالم به طلسم
وز هستی لامکان تصوّر کن قسم
چون می شاید گذشتن از جوهر و جسم
قانع مشو از معرفت ذات به اسم
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۲۳
در راه طلب به آخر آمد نفسم
و افسوس که نیست حاصلی جز نفسم
این راه به جست و جوی باید رفتن
من مشغولم به گفت و گو می نرسم
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۳
فریاد که مردم و نگویی چه کسم
فریاد که جز تو نیست فریاد رسم
دلتنگم از آن نمیزنم پیش تو دم
کز تنگدلی برون نیاید نفسم