×
عطار » مختارنامه » باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است » شمارهٔ ۳۱
ای دل دانی که کار دنیا گذریست
وقت تو گذشت رو که وقت دگریست
بر خاک مرو به کبر و بر خاک نشین
کاین خاک زمین نیست تن سیم بریست
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲
ای مه که رخت آینه هر نظریست
مغرور مشود اگر ز خویشت خبریست
فانوس صفت بحسن خود گرم مشو
چون پرتو حسن تو ز نور دگریست
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۴
آن بت که خراب او سامریست
او قبله ما بصورت ظاهریست
در سجده او مباش کاهل زنهار
کاندر ره عشق کاهلی کافریست