گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۷۲

 

جان و دل من فدای خاک در تو

گر فرمایی بدیده آیم بر تو

وصلت گوید که تو نداری سرما

بی سر بادا هر که ندارد سر تو

ابوسعید ابوالخیر
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۷

 

روی و بر من تا بشدم از بر تو

زردست و کبودست به جان و سر تو

زیرا که در آرزوی روی و بر تو

این پیرهن تو گشت و آن معجر تو

مسعود سعد سلمان
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۳

 

رفتم چو نماند هیچ آبم بر تو

در چشم تو خوارتر ز خاک در تو

با این همه روز و شب بر آتش باشم

زان بیم که باد بگذرد بر سر تو

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۴

 

دستی نه که گستاخ بکوبد در تو

پایی نه که آزاد بپوید بر تو

با ناز تو هر سری ندارد سر تو

دانی که کشد بار ترا هم خر تو

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۵

 

گر هیچ سعادتم رساند بر تو

جان پیش کشم مباش گو در خور تو

گاهی چو زمین بوسه دهم بر پایت

گاهی چو فلک گردم گرد سر تو

انوری
 

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴

 

ای تاج لعمرک ز شرف بر سر تو

وی قبلهٔ عالمین ز خاک در تو

در خطهٔ کون و هر کجا سلطانی ست

بر خط تو سر نهاد و شد چاکر تو

باباافضل کاشانی
 

عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۲۱

 

ای نفس فرو گرفته سر‌تا‌سر تو

آلوده نجاستِ منی گوهرِ تو

گر در آتش به عمر‌ها می‌سوزی

هم بوی منی زند ز خاکسترِ تو

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۲۴

 

تا جان دارم حلقِ من و خنجر تو

با جان چکنم گر نکنم در سر تو

میآیم و همچو ابر میریزم اشک

تا آب زنم به اشک خاک در تو

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۷ - العبودیة

 

گر مایهٔ همّت است در گوهر تو

الّا به خدا فرو نیاید سر تو

گردِ در حق طواف کن از سر صدق

تا کعبه کند طواف گردِ در تو

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۲۸ - الصدق

 

گر مایهٔ همت است در گوهر تو

الّا به خدا فرونیاید سر تو

گرد دَرِ حق طواف کن از سر صدق

تا کعبه کند طواف گردِ در تو

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۴۲

 

ای دیدهٔ من فدای خاک در تو

گر فرمایی به دیده آیم بر تو

عشقت گوید که تو نداری سرما

بی سر بادا هرک ندارد سرِ تو

اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۳۲

 

با آنکه بهیچ سان نیم در خور تو

باطل نکنم نام خود از دفتر تو

هر چند سر من نبود از در تو

تا سر دارم همی زنم بر در تو

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶۵

 

در چرخ نگنجد آنکه شد لاغر تو

جان چاکر آن کسی که شد چاکر تو

انگشت گزان درآمدم از در تو

انگشت زنان برون شدم از بر تو

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶۷

 

درها همه بسته‌اند الا در تو

تا ره نبرد غریب الا بر تو

ای در کرم و عزت و نورافشانی

خورشید و مه و ستاره‌ها چاکر تو

مولانا
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۶

 

ای رافع نه منظره ی شش در تو

وی صانع چار ارقم نه سر تو

وی عالم هستی عرض و جوهر ما

وی عالم سرّ عرض و جوهر تو

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۴

 

ای طوطی روح را غذا شکّر تو

شب حلقه ی ئی از عنبر سر چنبر تو

سنگی که چو آبگینه نازک باشد

آن چیست دل سخنت ستم پرور تو

خواجوی کرمانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۰

 

تا چند بتا گذر کنم بر در تو

تا چند بگویم که دل من بر تو

تا کی گویم بده شبی کام دلم

تا چند بگویی که ندارم سر تو

جهان ملک خاتون
 

ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۰

 

جانیست مرا و نیست اندر خور تو

غایت ز بر من است و اندر بر تو

لطف تو هزار در برویم بگشاد

دیگر نروم به هیچ باب از در تو

ابن حسام خوسفی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف اول که تاج است و پیش بر است » برگ چهارم نه تاج است

 

ای سرمه دیده ها ز خاک در تو

پیوسته بود لطف خدا یاور تو

بر تخت زمین تو پادشاهی و فلک

نه تاج زمردی بود بر سر تو

اهلی شیرازی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

ای روی تو همچون کف پیغمبر تو

پیغمبر ما به حق شود رهبر تو

ترسم که تو دین موسوی مگذاری

من دین محمدی نهم بر سر تو

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode