ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۳۷
یا رب تو به فضل مشکلم آسان کن
از فضل و کرم درد مرا درمان کن
بر من منگر که بی کس و بی هنرم
هر چیز که لایق تو باشد آن کن
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۳۸
یا رب نظری بر من سرگردان کن
لطفی بمن دلشدهٔ حیران کن
با من مکن آنچه من سزای آنم
آنچ از کرم و لطف تو زیبد آن کن
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۷ - مطایبه
دوشم جمازه به کف آمد کش
با بور خویش گفتم جولان کن
الحق معید بچه دیدم
گفتمش گفتگوی به پایان کن
ما را فروش جامه ها کنند
[...]
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره » بخش ۱۵۰ - ۴۶ - النوبة الثالثة
دل را تو بنار عاشقی بریان کن
وانگاه نظر ز دل بسوی جان کن
گر زانک براه پیشت آید معشوق
این جمله بپیش پای او قربان کن
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۱۵ - الحج
احرام درش گیر و دلا فرمان کن
واندر عرفات نیستی جولان کن
خواهی که تو را کعبه کند استقبال
مایی و منی را به منا قربان کن
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸۵
احرام درش گیرد لافرمان کن
واندر عرفات نیستی جولان کن
خواهی که تو را کعبه کند استقبال
مایی و منی را به مِنیٰ قربان کن
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۹۱
اسرار مرا نهانی اندر جان کن
احوال مرا ز خویش هم پنهان کن
گر جان داری مرا چو جان پنهان کن
وین کفر مرا پیشرو ایمان کن
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۸
ای شخص ضعیف دیده را گریان کن
بر آتش شوق سینه را بریان کن
گر گویدت ای دل که بشو دست ز جان
نوعی که رضای دوست باشد آن کن
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳۲
یا رب بکرم درد مرا درمان کن
رحمی بمن سوخته هجران کن
یا راه بمومیایی وصل نمای
یا بر من دلشکسته کار آسان کن
سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۷
زینهار که کارها به خود آسان کن
هر نیک و بدی که می کنی پنهان کن
یک چند برو پیروی جانان کن
و آن گاه ز پای تا سری خود جان کن