رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۷ - بندار رازی
ازمرگ حذر کردن دو روز روا نیست
روزی که قضا باشد، روزی که قضا نیست
روزی که قضا باشد کوشش نکند سود
روزی که قضا نیست در آن مرگ روانیست
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۸ - باقی تبریزی علیه الرحمه
در کوی جهان چنگ هوس ساز مکن
خودبینی و خودفروشی آغاز مکن
گر کامِ دلت نشد میسر مستیز
از بهر نیاز آمدهای ناز مکن
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۸ - باقی تبریزی علیه الرحمه
محنت کش روزگار خویشم چه کنم
درماندهٔ اضطرار خویشم چه کنم
دور است ز جبر اختیارم اما
مجبور به اختیار خویشم چه کنم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۹ - بدیهی سجاوندی
ای نفس گر از غبار تن پاک شوی
تو روح مجردی بر افلاک شوی
عرش است نشیمن تو شرمت ناید
کایی و مقیم خطّهٔ خاک شوی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۱ - جمال اصفهانی قُدِّسَ سِرُّه
درپای دلم ز عشق تو صد دام است
امید من سوخته دل بس خام است
آنرا که تویی یار چه بی یار کس است
وان را که تویی دوست چه دشمن کام است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه
در رهِ عشق از آن سویِ اجل صد خطر است
تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۳ - حسین یزدی نَوَّرَ اللّهُ رَوْحَهُ
دانا که به رای دوستان در کار است
پیوسته ز شاخِ عمر برخوردار است
هرچند ترا دولت و نصرت یار است
صد دوست کم است و دشمنی بسیار است
آن دل که تو دیدیش ز غم خون شد و رفت
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۴ - حارثی مروی عَلَیهِ الرَّحمة
حالی باری در آتشم تا چه شود
خاک است همیشه مفرشم تا چه شود
با ناخوشی دهر خوشم تا چه شود
تو میکش و من همی کشم تا چه شود
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۴ - حارثی مروی عَلَیهِ الرَّحمة
یارب منِ تشنه جامِ خون چند کشم
بارِ ستمِ چرخ نگون چند کشم
از بهر دو لقمهای که هم دادهٔ تست
من منت هر ناکس دون چند کشم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۵ - حسن غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
زان جا که نداشت هیچ سودم تو بهی
زان دل که فرو گذاشت زودم تو بهی
زان دیده که نقش تو نمودم تو بهی
دیدم همه را و آزمودم تو بهی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۵ - حسن غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
تا کی ز جهان پرگزند اندیشی
تا چند ز جان مستمند اندیشی
آنچه از تو توان ستد همین کالبد است
یک مزبله گو مباش چند اندیشی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۵ - حسن غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
دل را به دمی شاد نمییارم کرد
از قید غم آزاد نمییارم کرد
دارم سخن و یاد نمییارم کرد
فریاد که فریاد نمییارم کرد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۶ - حسامی خوارزمی علیه الرّحمة
از هرچه بدو میلِ دلِ غافل ماست
جز حیرت و حسرت چه دگر حاصل ماست
سبحان اللّه همه خوشیهای جهان
گویی ز برای ناخوشیِّ دلِ ماست
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۷ - حسین خوانساری علیه الرّحمة
ای باد صبا طرب فزا میآیی
از طوفِ کدامین کفِ پا میآیی
از کوی که برخاستهای راست بگو
ای گرد به چشم آشنا میآیی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳۱ - خیام نیشابوری
آنانکه محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمعِ اصحاب شدند
ره زین شبِ تاریک نبردند برون
گفتند فسانهای و در خواب شدند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳۱ - خیام نیشابوری
افتاده مرا با می و مستی کاری
ما را ز چه میکنی ملامت باری
ای کاش که هر حرام مستی دادی
تا من به جهان ندیدمی هشیاری
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳۱ - خیام نیشابوری
تا کی غم این خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوش دلی گذارم یا نه
در ده قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم بر آرم یا نه
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳۱ - خیام نیشابوری
نه لایق مسجدم نه در خورد کنشت
ایزد یارب گل مرا از چه سرشت
چون کافر درویشم و چون قحبهٔ زشت
نه دین و نه دنیا و نه امید بهشت
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳۱ - خیام نیشابوری
برخیز و مخور غم جهانِ گذران
بنشین و جهان به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳۱ - خیام نیشابوری
از حادثهٔ زمان ز آینده مترس
وز هرچه رسد چو نیست پاینده مترس
این یک دمِ نقد را به عشرت گذران
از رفته میندیش و ز آینده مترس