×
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۰
ای چرخکمر مبند برکینه من
بگزار حق خدمت دیرینهٔ من
آسایش سینهٔ مرا درمان کن
کاسایش سینههاست در سینهٔ من
میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۱
ای زنگ غمت صیقل آئینه من
انبار فلک مباش در کینه من
خود بس باشد گیاه هستی مرا
این شعله که سر کشید ازسینه من
میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۶
گر تیغ غمش ز جان کشد کینه من
ای دل نخوری دریغ بر سینه من
گو صیقل تیغ جان زدای غم دوست
بزدای ز زنگ هستی آئینه من
قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰
رشتی علی ای رفیق دیرینه من
ای مهر تو جا گرفته در سینه من
اغماض مکن، راست بگو، از چه سبب
من مهر تو می ورزم و تو کینه من؟
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۳ - غزالی مشهدی
سلطان گوید که نقد گنجینهٔ من
صوفی گوید که دلق پشمینهٔ من
عاشق گوید که داغ دیرینهٔ من
من دانم و من که چیست در سینهٔ من
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۳ - غزالی مشهدی
سلطان گوید که نقد گنجینهٔ من
صوفی گوید که دلق پشمینهٔ من
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۳ - غزالی مشهدی
عاشق گوید که داغ دیرینهٔ من
من دانم و من که چیست در سینهٔ من