×
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵
می خوردن و شاد بودن آیین من است
فارغ بودن ز کفر و دین دین من است
گفتم به عروس دهر «کابین تو چیست؟»
گفتا «دل خرم تو کابین من است»
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۷۵
می خوردن و شاد بودن آیین من است،
فارغ بودن ز کفر و دین؛ دین من است؛
گفتم به عروسِ دَهْر: «کابین تو چیست؟»
گفتا: «دلِ خرّمِ تو کابینِ من است»
عراقی » لمعات » لمعۀ دوم
ای ساقی از آن می که دل و دین من است
پر کن قدحی که جان شیرین من است
گر هست شراب خوردن آئین کسی
معشوق بجام خوردن آئین من است
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۸
بی بزم تو باده اشک خونین من است
بی روی تو آه و گریه آئین من است
بی نام تو نقش سکه مسمار دل است
بی یاد تو لفظ خطبه نفرین من است
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴
فرموده خدا بزرگی آیین من است
تمکین شهان ز فر تمکین من است
فرماندهٔ اختران به صد جاه و جلال
فرمان بر شاه ناصرالدین من است
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰
تا عمر بود، درستی آئین من است
بدخواه کژی، مسلک دیرین من است
آزادی و خیر خواهی نوع بشر
مقصود و مرام و مسلک و دین من است