گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۶

 

ای آینهٔ حسن تو در صورتِ زیب

گردابِ هزار کشتی صبر و شکیب

هر آینه‌ای که غیرِ حسنِ تو بود

خواند خردش سرابِ صحرای فریب

۲ بیت
ابوسعید ابوالخیر
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۳۸

 

گر میسوزم مرا مکن چندین عیب

کاتش دارم چو شمع دایم در جیب

زان میسوزم مدام تابوکه چو شمع

تن را در جان گدازم و جان در غیب

۲ بیت
عطار
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲

 

چون نافه از آن سرم فرو رفته بجیب

تا بوی ترا بشنوم از عالم غیب

عیبم مکن از بیهنری کاهوی چین

از عین هنر شهره شهر است بعیب

۲ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵

 

مانیم چو غنچه سر فرو برده به جیب

باشد که دری گشاید از عالم غیب

آن تازه جوان و صد هزاران خوبی

ما پیر و گرفتار به هفتاد و دو عیب

۲ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶

 

ما مست ره و هوای دل طبع فریب

رخش هوس از فراز تازان بدنشیب

آنگه که عنان گسسته شد توسن نفس

چون؟ باز کشد عنان او صبر و شکیب

۲ بیت
اهلی شیرازی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

 

شعری که ازو گرفت نه گردون زیب

بد گویم هیهات مبادام نصیب

آخر چه توان گفت که میگوید نیست

در عالم خاک زاده قدس غریب

۲ بیت
ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

ای شعر تو چون حسن سراپا همه زیب

از جان و دل سخنوران برده شیکیب

در اشعار تو طرفه سوزی دیدم

آری ز غریبان نبود سوز غریب

۲ بیت
ابوالحسن فراهانی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

غالب چو ز ناسازی فرجام نصیب

هم بیم عدو دارم و هم ذوق حبیب

تاریخ ولادت من از عالم قدس

هم شورش شوق آمد و هم لفظ غریب

۲ بیت
غالب دهلوی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹

 

گفتم اگر ای نگار از کین رقیب

در عشق توام رسد هزاران آسیب

آزرده نگردم و نگردانم راه

اینک ز توام دور و به دوریت قریب

۲ بیت
صفایی جندقی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

ای آنکه ترا به دل نه شک است و نه ریب

آگاه ز حال خضر و چوپان شعیب

خوش باش که گر خبر به طوفان ندهند

هر روز بگیرد خبر از مخبر غیب

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سروده‌ها » شمارهٔ ۱۳ - اوضاع داخله

 

ای آنکه تو را به دل نه شک است و نه ریب

آگاه ز حال خضر و چوپان شعیب

خوش باش که گر خبر به طوفان ندهند

هر روز بگیرد خبر از مخبر غیب

۲ بیت
فرخی یزدی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

بیماری خود دوش نمودم به طبیب

گفتا بود این درد ز هجران حبیب

گفتم که علاج آن چه باشد گفتا

یا وصل حبیب توست یا خون رقیب

۲ بیت
صغیر اصفهانی