گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۹۷

 

ای دل چو فراق یار دیدی خون شو

وی دیده موافقت بکن جیحون شو

ای جان تو عزیزتر نه‌ای از یارم

بی یار نخواهمت زتن بیرون شو

ابوسعید ابوالخیر
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۹

 

ای عقل اگر چند شریفی دون شو

وی دل زدگی به گرد و خون در خون شو

در پردهٔ آن نگار دیگرگون شو

با دیده درآی و بی زبان بیرون شو

سنایی
 

مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۵۹

 

چون نیست پدید در غمم بیرون شو

ای دیده تو خون گری و ای دل خون شو

ای دل تو نوآموز نه‌ای در غم عشق

حاجت نبود مرا که گویم چون شو

مهستی گنجوی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره‏ » بخش ۹۰ - ۲۸ - النوبة الثالثة

 

ای عقل اگر چند شریفی دون شو

وی دل ز دلی بگرد و خون شو خون شو

در پرده آن نگار روز افزون شو

بی چشم در آ و بی زبان بیرون شو!!

میبدی
 

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷

 

ای دل ز غم جهان که گفتت خون شو

یا ساکن عشوه خانهٔ گردون شو

دانی چه کنی چو نیست سامان مُقام

انگار درون نیامدی، بیرون شو

باباافضل کاشانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۹۸

 

ای دل زغمش که گفتیت چون خون شو

یا ساکن عشوه خانهٔ گردون شو

چون دانستی که نیست سامان مقام

انگار که در نیامدی بیرون شو

اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۵

 

ای دل ره او می روی اوّل خون شو

وآنگاه بیا تات بگویم چون شو

زین مشکل اگر برون شوی می جویی

بیرون مشو از خود وز خود بیرون شو

کمال‌الدین اسماعیل
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۸۳

 

لیلی خواهی به تربت مجنون شو

لؤلؤ خواهی به لجه جیحون شو

گفتی که برون شوم بی‌معرفتی

با خود چه شوی، برو ز خود بیرون شو

رضی‌الدین آرتیمانی
 
 
sunny dark_mode