ای دل چو فراق یار دیدی خون شو
وی دیده موافقت بکن جیحون شو
ای جان، تو عزیزتر نهای از یارم
بی یار نخواهمت ز تن بیرون شو
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
ای دل چو فراق یار دیدی خون شو
وی دیده موافقت بکن جیحون شو
ای جان، تو عزیزتر نهای از یارم
بی یار نخواهمت ز تن بیرون شو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق جدایی و دلتنگی برای یار است. شاعر به دل و چشم خود میگوید که در حالت جدایی از یار باید دچار غم و اشک شوند، و از جانش میخواهد که ارزشش کمتر از یار نیست. در نهایت، تأکید میکند که بدون یار نمیتواند زندگی کند و باید از تنش جدا شود.
هوش مصنوعی: ای دل، وقتی دوری محبوب را دیدی، مانند خون گریه کن و اگر میتوانی، با چشمانت همآهنگ شو و مثل جیحون (رود بزرگ) جاری باش.
هوش مصنوعی: ای جان، تو برای من از یارم گرانبهاتر نیستی. بدون یارم، تو را نمیخواهم. از تن خود بیرون برو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عقل اگر چند شریفی دون شو
وی دل زدلی بگرد و خون شو خون شو
در پرده آن نگار روز افزون شو
بی چشم درآو بی زبان بیرون شو
ای عقل اگر چند شریفی دون شو
وی دل زدگی به گرد و خون در خون شو
در پردهٔ آن نگار دیگرگون شو
با دیده درآی و بی زبان بیرون شو
چون نیست پدید در غمم بیرون شو
ای دیده تو خون گری و ای دل خون شو
ای دل تو نوآموز نهای در غم عشق
حاجت نبود مرا که گویم چون شو
ای عقل اگر چند شریفی دون شو
وی دل ز دلی بگرد و خون شو خون شو
در پرده آن نگار روز افزون شو
بی چشم در آ و بی زبان بیرون شو!!
ای دل ز غم جهان که گفتت خون شو
یا ساکن عشوه خانهٔ گردون شو
دانی چه کنی چو نیست سامان مُقام
انگار درون نیامدی، بیرون شو
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.