×
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۰
بر سوز دل من دل آتش سوزد
آب از نم چشم من تری اندوزد
شب تیرگی از روز سیاهم توزد
غم ناخوشی از حالت من آموزد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » رباعیات » شمارهٔ ۴۲
هر دم زدلم آتش عشق افروزد
واتش زمن سوخته سوز آموزد
می سوزم از آنک در وجودم نم نیست
شک نیست که خون خشک بهتر سوزد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۱۴
تا چند فلک جامه غم میدوزد
بر قامت جان بین که دلم میسوزد
چون شرح توان داد که مسکین دل من
خون از ستم زمانه میاندوزد