گنجور

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲

 

در پردۀ اسرار کسی را ره نیست

زین تعبیهٔ جان هیچ‌کس آگه نیست

جز در دل خاک هیچ منزل‌گه نیست

مِی خور که چنین فسانه‌ها کوته نیست

۲ بیت
خیام
 

خیام » رباعیات خیام به پژوهش سیدعلی میرافضلی » رباعیات محتمل » شمارهٔ ۱۱

 

در پردۀ اسرار کسی را ره نیست

وز تعبیۀ حال، کسی آگه نیست

جز در دلِ خاکِ تیره، منزلگه نیست

مَی خور که چُنین بیهُده‌ها کوته نیست

۲ بیت
خیام
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثانی - شرطهای سالک در راه خدا

 

آن را که دلیل ره چون مه نیست

او در خطر است و خلق ازو آگه نیست

از خود به خود آمدن رهی کوته نیست

بیرون ز سر دو زلف شاهد ره نیست

۲ بیت
عین‌القضات همدانی
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۷

 

ماییم که جز درگهِ ما درگه نیست

گرچه همه ماییم کسی آگه نیست

از خود تو به صد هزار فرسنگی دور

وز هستی ما، تا به تو، مویی ره نیست

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۹۲

 

هر سر زدهای ز سرِّ ما آگه نیست

هر بیخبری در خورِ این درگه نیست

گر مایهٔ دردی به درِ ما بنشین

ورنه سرِ خویش گیر کاینجا ره نیست

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۴۶

 

تا چند روم که این ره کوته نیست

وز هر سویی که راه جویم ره نیست

چون شمع میان آب و آتش شب و روز

میسوزم و کس ز سوز من آگه نیست

۲ بیت
عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۵

 

در ذاتِ مقدّست کسی را ره نیست

و از عینِ کمالِ تو کسی آگه نیست

سرمایهٔ سالکانِ راهِ طلبت

جز گفتنِ لا اله الّا الله نیست

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۴۳

 

دردا که درون صفه ما را ره نیست

و افسوس که سوی وصل ره کوته نیست

ای بس که گذشت صبحها از من و تو

وز سرّ صبوح این دل ما آگه نیست

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۲

 

در خلوت عرفات تو کس را ره نیست

کی در تو رسد، گرچه نظر کوته نیست

بر دفتر هفتاد و دو ملت گشتم

از ذات تو غیر از تو کسی آگه نیست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷

 

از ذات خداوند کسی آگه نیست

بر کنه کمال او خرد را ره نیست

فرمود علی ز آنچه آری بتمیز

مخلوق خیال تست آن الله نیست

۲ بیت
صغیر اصفهانی