قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۳
از بس که فسرد از نفس سرد، تنم
در پیراهن، چو مردهای در کفنم
این طرفه که لب نبندم از خنده چو گل
با آنکه چو غنچه، مرده خون در بدم
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۴
از مهره گردون نکشید آن که ستم
ذکرش به زبان میار و وصفش به رقم
انگشت منه بر ورق ناصافان
بر کاغذ بیمهره، رود کند قلم
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۵
هر کثرت و وحدت که دهد دست به هم
در عالم عشق، باشد از یک عالم
چون درنگری، حقیقت بحر یکیست
هرچند که موج بیش گردد یا کم
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷
زان روز که شد بنای این نه طارم
بس دور زد آسمان و گردید انجم
تا یک در بینظیر آمد به وجود
وان در یگانه کیست مریم خانم
سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۴
یک سو شادی است در جهان یک سو غم
یک سو زخم است جمع و یک سو مرهم
در پلهٔ میزان عدالت دیدم
شیطان یک سو نشسته یک سو آدم
یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۹۸
یغما من و بخت و شادی وغم با هم
کریدم سفر به ملک هستی ز عدم
چون نو سفران ز گرد ره بخت بخفت
شادی سر خود گرفت من ماندم و غم
یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۵
از پیر خرابات نبرم به ستم
در شیخ مناجات نبندم به کرم
چون برم چون کفر و پس آنگه به خدای
کی بندم کی سجود و آنگه به صنم
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » تضمینها » شمارهٔ ۳
آن قدر به چنگ باز و تیهو آمد
کز کثرت قتلشان در آزار شدم»
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲ - انصاری هروی نَوَّرَ اللّهُ مضجعه
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی
ورنه من از این هر دو مقام آزادم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳ - احمد جامی قُدِّس سِرُّه
گر بر سر کوی عشق ما کشته شوی
شکرانه بده که خونبهای تو منم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴ - امین بلیانی قُدِّسَ سِرُّه
وانگه که بمیرم رقم بندگیت
بر ذرّهٔ استخوان پوسیده کشم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵ - ابوالوفای خوارزمی
تا نیست نگردی نشوی هست از آنک
هستی است که نیستی نهادندش نام
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۶ - بینوای بدخشانی
بینند به رنگ خویش او را همه خلق
در بی رنگی اگرچه او هست تمام
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۰ - تشبیهی کاشانی ره
گویند سجود پیش حق باید کرد
چون من همه حق شدم سجود که برم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۲ - سعد الدّین حموی جوینی قُدِّسَ سِرُّه
با این همه غم تو نیز پیمان وفا
مشکن که جز این شکستگیها دارم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۴ - سیف الدّین باخرزی
گفتی که به وقت عجز دستت گیرم
عاجزتر ازین مخواه، کاکنون هستم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۴ - سیف الدّین باخرزی
ناگاه پری رخی به من برگذرد
بر گردم از آن حدیث و دیوانه شوم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۴ - سیف الدّین باخرزی
چون بار کسی کشید مینتوانم
باری کم از آن که بار بر کس ننهم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۵ - سحابی استرابادی قُدِّسَ سِرُّه
صوفی تو به کار خویش رو کاین ره را
پا بر سر خود نهادهای میخواهم