گنجور

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

عالم چو حباب و هستی حق چو یم است

زین بحر نمایش حبابی کرم است

جز هستی بحر هر نمودی است دمی است

بودی که نمود اوست یکدم عدم است

صفی علیشاه
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷

 

مظلوم کشی طریقه محتشم است

قانون شکنی پیشه اهل ستم است

هر سر که به احترام قانون خم شد

در مسلک ارباب قلم محترم است

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸

 

طوفان که ز راستی به عالم علم است

ویرانه کن بنای جور و ستم است

محبوب از آن بود که حق یا باطل

در مسلک خود همیشه ثابت قدم است

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹

 

در کشور ما که مهد اندوه و غم است

در آن دل و جان شاد بسیار کم است

از همقدمان خود عقب خواهد ماند

هر کس که درین زمانه ثابت قدم است

فرخی یزدی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

تا میل من و تو بر جفا و ستم است

تا طینت ما فاقد جود و کرم است

تا بد زبرای یکدگر میخواهیم

گر سنگ ببارد سرما، باز کم است

صابر همدانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode