سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۵
از گفتهٔ بد گوی تو چون هر عاقل
در کوشش خصم تو چو هر بیحاصل
خالی نکنم تا ننهندم در گل
سودای تو از دماغ و مهر تو ز دل

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۲
ای مسند تو قاعدهٔ دولت گل
خصمت که ز عز تست دست خوش ذل
بیقدر چو خار باد و کم عمر چو گل
چون آب خروشان و لگدکوب چو پل

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۳
ای گوهر تو خلاصهٔ عالم گل
باد از تو دو قوم را دو معنی حاصل
چون آب نکوخواه ترا حکم روان
چون لوله بداندیش ترا سوختهدل

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۴
آخر شب دوش بیتو ای شمع چگل
بگذشت و گذاشت در غمم خوار و خجل
تو فارغ و من به وعده تا روز سپید
در بند تو بنشسته و برخاسته دل

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۵
آمیختم از بهر تو صد رنگ و حیل
هم دست اجل قویتر آمد به جدل
گر جان مرا قبول کردی به مثل
پیش از اجلش کشیدمی پیش اجل

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۱
بی زلف تو شد چشم من از ابر خجل
وز چشم تو پای دل فرو رفت به گل
گویی که در آن زلف چه می بیند چشم؟
گویی که در آن چشم چه می یابد دل؟

مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۱۸
ای آروزی روان وای داروی دل
با گونهٔ تو گونهٔ گل شد باطل
نقش صنم چین به بر توست خجل
بُتگر نکند پیکر نقشت …ـل

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۱۰۱
ای آرزوی روان و وی داروی دل
با گونه تو گونه گل شد باطل
نقش صنم چین ببر تست خجل
بتگر نکند پیکر نقشت به چکل

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۱۰۲
ای از تو مرا غصه سودا حاصل
هجرانک قاتلی و نعم القاتل
در وصف مصور جمال تو سزد
سبحانک ما خلقت هذا باطل

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره » بخش ۱۰۸ - ۳۳ - النوبة الثالثة
من آن توام تو آن من باش ز دل
بستاخی کن چرا نشینی تو خجل
گر جرم همه خلق کنم پاک بحل
در مملکتم چه کم شود؟ مشتی گل!

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره » بخش ۱۴۷ - ۴۵ - النوبة الثالثة
سهر العیون لغیر وجهک ضائع
و بکاؤهن لغیر فقدک باطل
من کان یعمل للجنان فاننی
من حبّ وصلک طول عمری عامل

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۱ - النوبة الثالثة
من آن توأم تو آن من باش ز دل
بستاخی کن چرا نشینی تو خجل

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۳۲ - النوبة الثالثة
گر جرم همه خلق کنم پاک بحل
در مملکتم چه کم شود مشتی گل

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۶- سورة الانعام » ۵ - النوبة الثالثة
من آن توام تو آن من باش ز دل
بستاخی کن چرا نشینی تو خجل

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۱- سورة هود - مکیة » ۴ - النوبة الثالثة
من آن توام تو آن من باش ز دل
بستاخی کن چرا نشینی تو خجل

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۲
ای درد چو بیدرد ز حالم غافل
بر گردن او بستهٔ مهری از دل
بر سر دهمت خاک ز انصاف دمی
در گردن حق که دید دست باطل

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۴
خواهی که چو بلبل نهدت گفت محل
چون باز بدو ز چشم خونین اول
مغرور مشو چو طوطی از یک دو جدل
چون کبک بکردی سر خود زیر بغل

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۵
ای واقعهٔ عشقِ تو کاری مشکل
خورشیدِ رُخَت فتنهٔ جان، غارتِ دل
هرکاو نَفَسی بدید خورشیدِ رُخَت
دیوانه بوَد اگر بماند عاقل

ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳
در پیش کمان گروهه شاه قزل
خورشید به سجده اوفتد خوار و خجل
زیرا که نهند داغ کفرش بر دل
گر گوید:من از آتشم،او از گل

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۴ - داستان کدخدای با مهمان و کنیزک
ان مفتاح الذی تطلبه
بید المقدور فاصبر و اتکل
فرغ الله من الرزق و من
مده العمر و من وقت الاجل
