×
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲
پیوسته همی جفا نمایی تو مرا
از برداری مگر تو دیوان جفا
آگاهی نیست از وفا هیچ ترا
ای جان پدر نه شیر مرغست وفا
قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸
ای نوش لب و لاله رخ و سیم قفا
کردی دو رخم برنگ چون زر صفا
گر تو ننموده ای مرا مهر و وفا
چندین نکشیدمی بدین شهر جفا
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۲۸ - الخوف
قد کنت اقول لا ابالی بجفا
کردیم چنانک می بنوشم زوفا
الآن اذاصبّ من الحبّ صفا
ترسم که کدورتیش باشد زقفا
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲
مولای اناالتائب مما سلفا
هل تقبل عذر عاشق قد تلفا
این کان ندامتی صدودا و جفا
مولای عفیالله عفیالله عفا
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶
از من همه مهر آمد و انصاف و وفا
وز تو همه کینه زاد وبیداد و جفا
مااطلب منک یا فوادی قودی
وکلت به من هو حسبی و کفا
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳
طوفان، سرو سر کرده ی اصحاب وفا
از بسکه ز گردش فلک دید جفا
آسود چو در خاک نجف، آذر گفت:
«طوفان در دریای نجف شد ز صفا»
ملکالشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۲
از خصم کشیدن به وفا جور و جفا
برهان نزاکت است و دستور صفا
در کشور ما اصل نزاکت این است
واویلا وامصیبتا وا اسفا